میثمِ دارِ علی ام . . .

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

از ده آباد ما ویرانه میماند بجا
آخرش از نام ما افسانه میماند بجا

آنقدرها آمدند و آنقدرها میروند
سالهاى سال این میخانه میماند بجا

فیض ما ازروضه ات از "روضه خانه "کمترست
ما نمیمانیم اما خانه میماند بجا

هرکسى فانى نشد در عشق باقى هم نشد
درقبال سوختن پروانه میماند بجا

بعد مردن خاک مارا وقف میخانه کنید
لااقل از خاک ما پیمانه میماند بجا

خانه قبرمن این ویرانه را آباد کن
ورنه از این خانه ها ویرانه میماند بجا

نام نه,تصویر نه,هر آنچه که داریم نه
از من و تو ناله مستانه میماند بجا

آنکه میماند در این خانه در آخر فاطمه ست
میرود مهمان و صاحبخانه میماند بجا

هر کجا رفتیم صحبت از رسول ترک بود
بیشتر از عاقلان دیوانه میماند بجا

نیستم سرگرم سجاده, خودم فهمیده ام
آخرش خدمت در این خانه میماند بجا

علی اکبر لطیفیان
  • هاشم سرابندی