میثمِ دارِ علی ام . . .

فراخوانی شعر، مرثیه و روضه . . .

جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۰۰ ب.ظ

اگر شما هم دوست دارید در مرثیه امام حسین علیه السلام کسی را بگریانید و به فوز ثواب لایحصی آن نائل شوید، با ارسال اشعار و مرثیه و روضه های مناسب هر روز از دهه اول محرم از فوز عظیم خدمت به تعظیم شعائر حسینی علیه السلام در این ماه محروم نمانید.

امید است که شعر برگزیده شما، به عنوان ذکر مصیبت در مجلس عزاء آسمان چشمی را در مصیبتِ قتیل العبرات، بارانی کند.

در همین زمینه به روایتی که در ادامه مطلب آورده ام عنایت کنید:


شیخ کشی(ره) از زید شحام روایت کرده است که: من با جماعتی از کوفیان در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم، جعفر بن عفان وارد شد . حضرت او را اکرام کردند و نزدیک خود نشاندند و فرمودند یا جعفر!

جعفر عرض کرد: جانم، خدا مرا فدای تو کند.


حضرت فرمودند: به من گفته‌اند تو در مرثیه و عزای حسین (علیه السّلام) شعر می‌گوئی.


جعفر عرض کرد: بله، فدای تو شوم.


حضرت فرمودند: پس بخوان.


جعفر شروع به خواندن مرثیه نمود، حضرت امام صادق علیه السّلام و حاضرین مجلس گریستند.


حضرت آنقدر گریست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شریفش جاری شد.


پس از آن حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: به خدا سوگند، که ملائکه مقرب در اینجا حاضر شدند و مرثیه تو را که در مصائب حسین (علیه السّلام) خواندی شنیدند و بیشتر از ما گریستند و حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمت‌های آن برای تو واجب گردانید و گناهان تو را آمرزید.


پس امام فرمودند: ای جعفر می‌خواهی که زیادتر بگویم؟


جعفر عرض کرد: بله، ای سید من.


حضرت فرمود: هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می‌گرداند.منتهی الآمال ، ج1، ص 539

  • موافقین ۲ مخالفین ۰
  • ۹۱/۰۸/۲۶
  • ۹۲۷ نمایش
  • هاشم سرابندی

مرثیه

روضه

شاعر

امام حسین علیه السلام

نظرات (۳)

شبِ آخر بگذار این پَر ِمن باز شود
بیشتر رویِ تو چشم تر ِمن باز شود

حرفِ هجران مزن اینقدر مراعاتم کن
دست بردار ، دلِ مضطر ِ من باز شود


جان زینب برو از کرب و بلا زود برو
مگذاری گره ی معجر من باز شود

آه ، راضی نشو بنشینم و گیسو بکشم
آه ، راضی نشو موی سر من باز شود

پای دشمن به روی پیکر تو باز شود
روی دشمن به روی معجر من باز شود

جانِ من حرز بینداز به گردن مگذار
جای این بوسه ی پیغمبر من باز شود

جان زینب برو مگذار غروب فردا
سمت گودال رهِ مادر من باز شود

حیف از این زیر گلو نیست خرابش بکنند؟!
پس اجازه بده تا حنجر من باز شود

لااقل قول بده زود خودت جان بدهی
بلکه راهِ نفس آخر من باز شود

علی اکبر لطیفیان

 

خیلی زیبا بود . . .
ان شاء الله از آن استفاده خواهد شد
خیلی ممنون از محبتتون
زبان حال حضرت زینب سلام الله با امام حسین علیه السلام...

برادر جان یکی سر برکن از خواب و تماشا کن

که زینب بی تو چون در ذکر یارب یارب است امشب

جهان پر انقلاب و من غریب ، این دشت ، پر وحشت

تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب

سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب

بگو با ساربان امشب نبندد محمل لیلی

ز زلف و عارض اکبر قمر در عقرب است امشب

صبا از من به زهرا گو بیا شام غریبان بین

که گریان دیده ی دشمن به حال زینب است امشب


پاسخ:
خیلی زیبا و در عین حال سوز داشت.
باز هم به وبلاگ سر بزنید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی