افتتاح سایت آموزشکده معارف الهی
https://amuzeshkadeh.net/
- ۰ نظر
- ۲۲ شهریور ۰۰ ، ۲۲:۱۳
- ۶۱ نمایش
https://amuzeshkadeh.net/
بسم الله الرحمن الرحیم
کانال آموزشکده مجازی معارف الهی در تلگرام در تلاش است تا یک همراه نامه سعادت برایت باشد.
وقتی سرمایه انسان که عمر اوست محدود و نیازش که بقاء ابدی در جهان آخرت است نامحدود، تجارتی را باید انتخاب نمود که بیشترین سود را برایت داشته باشد.
پیش از این هم گفته بودم که آموزشکده معارف الهی فقط یک کانال تلگرام نیست یک نظام منضبط فکر شده آموزشی-تربیتی بلند مدت برای آموزش و فراگیری معارف الهی است. کانال فقط یک ابزار ارتباطی است. ممکن است در ادامه به ابزاری دیگر همراهت شوم.
مخاطبین این کانال چه کسانی هستند ؟
کارمند باشی یا کارگر، دانشجو باشی یا طلبه، یک بانوی خانه دار باشی یا ... فرقی نمی کند. مخاطبین این کانال کسانی هستند که همت کرده اند با بخشی از سرمایه عمرشان تجارتی برای آخرت خود بکنند.
در این کانال چه چیزی به دست خواهم آورد ؟
هر چیزی که قابل تجارت باشد. همان تجارتی که قرآن انسان را به آن فرا می خواند و می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة ..... (التوبة :111)
از تو فقط بخش کوچکی از سرمایه عمرت را می خواهم. همین!
احکام خواهی آموخت.
قرائت قرآنت را تصحیح خواهی کرد.
از تاریخ مطالبی خواهی آموخت.
با عقاید صحیحت آشنا خواهی شد ووو
آموزشکده کی برنامه اش را شروع خواهد کرد ؟
آسته آسته... عجله نکن.
در این مسیر طولانی به صبور بودنت حساب باز کرده ام.
ولی برای اینکه بدانی از کجا شروع خواهیم کرد باید بگویم آشنایی با وظایف شرعی و احکام در اولویت زمانی است.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
هرکس یک مساله شرعی از احادیث ما پیرامون حلال و حرام و مسائل دینی اش را بیاموزد خدای تعالی هزار گناه او را بیامرزد و شهری از طلا به وسعت دنیا برایش در بهشت بنا کند و به عدد هر موئی که در بدنش قرار دارد برایش حج مقبول می نویسند.
بحارالانوار جلد 1 صفحه 214
امیدوارم عضویت در این کانال تجربه مفیدی برایت باشد
Telegram.me/Amuzeshkadeh
امروز، روز عزای امام باقر علیه السلام بود، شاید قطره اشکی هدیه شود.
در بیمارستان صحنه ای از مجروحان تصادف خیلی برایم تکان دهنده بود.
وقتی مجروحین یک تصادف را به اتاق مراقبت های ویژه اورژانس آوردند
پدرِ خانواده، صورتی غبارآلود و با لباسی از خاک و خون، کودک یکی دو ساله خود را به آغوش گرفته بود. طفل آن قدر از درد ِ شکستگی سر، جیغ کشیده بود که بی حال و بی رمق در آغوش ِ پدر آرام گرفته بود.
مضطرب، از کنارِ تخت های عزیزانش به سمت درب اتاق اورژانس آمد و با لبانی خشک از تشنگی و لبانی داغدیده، بی رمق، رو به جمعیتی که خیره نظاره گر بودند، آرام گفت :
" مسلمانی هست به این بچه آب بدهد ؟!! "
جمعیتی که محو تماشای فریادهای مجروحین خشکشان زده بود، با دیدن این منظره ،هر کدام سراسیمه به طرفی رفتند و شتاب زده از خدمه ها سراغ آب گرفتند
دقیقه ای نگذشت که جمعیتی، هر کدام "دو" لیوان آب، مقابل درب اتاق اورژانس صف کشیدند. یکی، بی توجه به تذکر پرستارها سراسیمه وارد اتاق شد و خود را به این طفل و بابا رساند....
.
.
.
هنوز صدای بی رمق این پدر در گوشم هست "مسلمانی هست به این بچه آب بدهد ؟"
لازم نبود بگوید : مسلمان!
خدا نه، پیامبر نه، دین نه، .... جوانمردی هم نه، دل سنگ هم در سینه داشته باشی، به تپش قلب کبوترانه طفل تشنه ی بی رمق رضایت نمی دهی....
در من انگار تکرار می شود این صحنه
"مسلمانی هست به این بچه آب بدهد ؟"
یا ابا عبدالله😭
بر طفل و باب چو جوابی نداد کس
"یک" تیر، هر "دو" را به "سه" پهلو جواب داد
مجموعه دروس امامت، پیرامون صفات امام علیه السلام در بخش "آموزشکده معارف الهی" قابل مشاهده است. شایان ذکر است این دروس تنها شامل سرفصل مطالب ارائه شده در جلسات است. در شرح و توضیحِ فقرات، رعایت اختصار کرده ایم ودر بعضی موارد روایت بدون ترجمه ارائه شده است. بنابراین لازمه استفاده از این مطالب، حضور در کلاس هاست.
راوی می گوید: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع، فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِیرٍ: جُعِلْتُ فِدَاکَ اللَّیْلَةُ الَّتِی یُرْجَى فِیهَا مَا یُرْجَى؟ نزد امام صادق صلوات الله علیه مشرف بودم، ابو بصیر خدمت حضرت عرض کرد: فدایتان شوم! آن شبی که در مورد او آرزوهاست - یعنی شب قدر - کدام شب است؟
حضرت فرمودند: فِی إِحْدَى وَ عِشْرِینَ أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِین. شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم.
توجه داشته باشید صحبتهایی که ما میکنیم، از زمان ائمه علیهم السلام رایج بوده. ابوبصیر عرض کرد: فَإِنْ لَمْ أَقْوَ عَلَى کِلْتَیْهِمَا؟ اگر نمیتوانم هر دو شب را به اعمال مشغول باشم، چه کار کنم؟
حضرت فرمودند: مَا أَیْسَرَ لَیْلَتَیْنِ فِیمَا تَطْلُب! چقدر ساده مطلوب تو در بین این دو شب پیدا میشود! یعنی حضرت باز جوب ندادند که شب قدر شب بیست و یکم است یا شب بیست و سوم.
ابوبصیر ساکت شد و روای روایت بحث را ادامه داد و عرض کرد: فَرُبَّمَا رَأَیْنَا الْهِلَالَ عِنْدَنَا وَ جَاءَنَا مَنْ یُخْبِرُنَا بِخِلَافِ ذَلِکَ مِنْ أَرْضٍ أُخْرَى. گاهی ما هلال ماه را در شهر خود رویت میکنیم ولی فرد دیگری از جای دیگری میآید و به ما خبر میدهد که در منطقهی دیگری، رؤیت متفاوت بوده (در رؤیت هلال اختلاف میشود).
حضرت فرمودند: مَا أَیْسَرَ أَرْبَعَ لَیَالٍ تَطْلُبُهَا فِیهَا! چقدر مطلوب تو بین چهار شب راحت پیدا میشود!
این سؤال همان سؤالی است که الآن به بیانی در بین متدینین مطرح است. از شب اول ماه دنبال اند که طبق فتوای مرجع تقلیدشان شبهای احیا کدام شبهاست. از این روایت مشخص میشود که ائمه علیهم السلام در عصر خود نیز با این سوال مواجه بودهاند و پاسخ این بوده که: احتیاط کنید.
حضرت در ادامه فرمودند: أَحْیِهِمَا إِنِ اسْتَطَعْتَ إِلَى النُّور. اگر میتوانی شب را تا وقتی هوا روشن میشود، بیدار باش.
روای میگوید به حضرت عرض کردم: فَإِنْ لَمْ أَسْتَطِعْ؟ اگر نتوانستم چطور؟ برای مثال اگر شب بسیار طولانی بود و یا شخص توان جسمی نداشت که تمام شب بیدار باشد.حضرت فرمودند: لاَ عَلَیْکَ أَنْ تَکْتَحِلَ اَللَّیْلِ بِشَیْءٍ مِنَ اَلنَّوْمِ. اشکالی ندارد که اول شب، به اندازهی سرمهای که به چشم میکشی (مقدار کم) بخوابی.اگر انسان شام سبک بخورد، خواب کم اول شب انرژی زیادی به او میدهد و میتواند تا صبح بیدار باشد.
جریان امسال ما مثل سوالی است که این راوی از امام صادق علیه السلام پرسیده است. فرض کنید به ما بگویند هر کس سحر بیست سوم ماه رمضان به فلان میدان بیاید، 5 میلیون تومان جایزه میگیرد. هیچ کس نمیپرسد شب اول به نظر کدام یک از مراجع؟ نمیتوانیم هر دو شب را برویم! حتی اگر این دو شب به چهار یا شش شب هم تبدیل بشود، هر شب به آن جا میرویم. آیا مغفرت خدا این مقدار ارزش ندارد که ما برایش چهار شب احیا بگیریم؟!
فرض کنید جرمی مرکتب شدهایم و پروندهی ما در دادگستری است و محکوم شدهایم. کار با رشوه و دور زدن قانون نیز درست نمیشود. کار با رشوه و وکیل و... هم درست نمیشود. در این شرایط میگویند: اگر عذر خواهی کنید، عذر خواهی شما را قبول میکنند. کدام یک از ما عذرخواهی نمیکنیم؟! ما برای تک تک گناهانمان در پیشگاه خدا پرونده داریم. اگر خدا بخواهد بابت هر کدام ما را مؤاخده کند، هیچ از عهده بر نمیآییم. شبهای ماه رمضان، شب استغفار و طلب مغفرت است. اگر کوتاهی کنیم، ضرر و زیانش فقط به سوی خود ما بر میگردد.
* منبع روایت: کافی (ط - الإسلامیة)، ج 4، ص 156
برگرفته از maemaeen.ir
◆◆◆تقابل عبادات !!!◆◆◆
آیا میدانید کاری که ابلیس ملعون را از درگاه خدا راند چه بود ؟
ابلیسی که از جنیان بود و بالغ بر 6000 سال در رتبه ملائک بود و کسی نمیدانست او از فرشتگان نیست و هنگام امتحان الهی، خباثت پنهانش عیان گشت و برای اولین بار به خدا پیشنهاد تعویض عبادت را داد !!!!!
او اولین کسی بود که گفت :
«بجای»!! سجده بر تو نمازی بخوانم که هیچ ملک و نبی آنگونه نماز نخواند!!!!
نتیجه پیشنهاد چه شد ؟
نه تنها پذیرفته نشد بلکه سزای این گستاخی رانده و ملعون شدن از درگاه خدا بود..
بعد از هزاران سال ابلیس از جایی که خود ضربه خورد، ضربات جبران ناپذیری به بنی بشر وارد کرد و اورا به تباهی کشید و همچنان میکشاند:
چطور ؟؟؟
او هیچگاه مستقیما نمیگوید نماز و روزه و حج را ترک کن .. بلکه استراتژی او اینست :
■■■ تقابل دستورات مستقیم و واجب خدا با سایر عبادات که عوام پسند تر هستند ■■■
به نمونه ها توجه کنید :
1- ترجیح میدهم بجای !! انکه در مسجد بنشینم و به کفشهایم فکر کنم ... در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم !!
شرح : نویسنده با ظرافت نشستن در مسجد (با استعاره از نماز واجب ) را همراه با یک امر مذموم (حواس پرتی یا اشتغال به دنیا ) همراه کرده و یک مستحب ( تفکر به خدا) را جایگزین ان کرده
شنونده هم به به کرده و انرا تحسین نموده و پا جای پای شیطان میگذارد!!
2- " من رقص دختران هندو را از نماز پدر و مادرم بیشتر دوست دارم. چون آن ها از روی عشق میرقصند و این ها از روی عادت نماز میخوانند !!
(هر دو جمله از شریعتی است)
شرح :
نویسنده این بار گستاخانه تر یک امر حرام را جایگزین دستور خدا نموده و علاوه بر تهمت به پدر و مادر خود، باز هم با ممزوج کردن یک صفت ظاهرا بد عمل کننده به عبادت واجب الهی، انرا با یک فعل حرام همراه با عشق !! مقایسه نموده و عمل شیطان را تبلیغ مینماید.
■■■■■
نظایر این نوع استراتژی شیطانی را در متون مختلفی که در دنیای مجازی برای شما می اید را میتوانید مشاهده کنید:
تقابل عبادات واجب با مستحبات عوام فریب:
حج با ←کمک مالی به مستمندان
روزه با← سیر نمودن گرسنگان
نماز با ←تفکر و تشکر زبانی از خدا
و ...
حتی مستحبات با مستحبات دیگر:
نذری و مجالس امام حسین علیه السلام با ← جهزیه برای نوعروسان
زکات فطره و خمس و کمک برای احداث مساجد و ضریح ائمه علیهم السلام و ..
تذکر:
هیچ کس منکر خوبی اعمال مستحبی نیست و اتفاقا همین کسانیکه به انجام واجبات اهمیت میدهند عمدتا موفقتر به انجام مستحبات هستند..
ولی استراتژی شیطان گمراهی بندگان و جابجایی اعمال است حتی در مواقعی تلاش میکند بین خوب و خوبتر گزینه ما «خوب» باشه و همین کار، ابلیس را کافیست که آهسته آهسته انسان را از دایره فرامین الهی خارج نماید.
غزلم فاقد تصویر حرم مانده هنوز
شهر در حسرت شمشیر دو دم مانده هنوز
کوچه در آتش غفلت؛ بدل عاشوراست
داغِ آن حادثه بر دوش علم مانده هنوز
از همان لحظه که در کوچه گرفتار شدی
توی فرهنگ غزل، واژه ی غم مانده هنوز
هر چه می خواست دلم از تو، برآورده شده -
آرزوی به فدایت بشوم مانده هنوز
عشق را در غل و زنجیر به بیعت بردند...
بعد از آن فاجعه ابروی تو خم مانده هنوز
می نویسم غزل و بعد غزل می بینم
طرحی از آتش و خون روی قلم مانده هنوز
از قدم های خودم در دل شب خسته شدم
به ظهور پسرت چند قدم مانده هنوز...؟
شاعر: محمد شریف
جای تاسف و تاثر است که تحسین و ترویج مولوی از گستره ادبیات و شعر فراتر رفته،امروزه آنان که خود در کسوه اهل علم! هستند، بی توجه به انحراف عقایدی جدی مولوی، عقابد او را همچنان که خود او ادعا کرده، اصول اصول دین میدانند!!!
البته اگر اشعار مثنوی منحصر به شعرهای مثبت و صحیح آن بود و یا همین مقدار در دسترس مردم بود، ترویج او از حساسیت کمتری برخورداربود، لیکن باید با تاسف اعتراف کرد که مثنوی علیرغم جنبه های خوب و آموزنده مشتمل بر مقدار زیادی نقصها و سخنان شبهه انگیز است که نمی توان آن را نادیده گرفت
متاسفانه نقاط ضعف این کتاب اولا فراوان ثانیا اصولی و بنیادین است
در این نوشتار شواهدی از کتاب مثنوی ارائه می گرددکه به وضوح بر عمری بودن او و انحرافات جدی اعتقادی او دلالت دارد:
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻤﺲ – ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ – ﻏﺰﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۹۰۱
ﭼﻮ ﺍﺣﻤﺪﺳﺖ ﻭ ﺍﺑﻮﺑﮑﺮ ﯾﺎﺭ ﻏﺎﺭ ﺩﻝ ﻭ ﻋﺸﻖ
ﺩﻭ ﻧﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺟﺎﻥ ﺩﻭ ﯾﺎﺭ ﻏﺎﺭ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﻮﻟﻮﯼ –ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ – ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻭﻝ – ﺑﺨﺶ ۱۲۸
ﭼﺸﻢ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﺮ ﺍﺑﻮﺑﮑﺮﯼ ﺯﺩﻩ
ﺍﻭ ﺯ ﯾﮏ ﺗﺼﺪﯾﻖ ﺻﺪﯾﻖ ﺁﻣﺪﻩ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻤﺲ – ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ – ﻏﺰﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۷۰
ﻋﻤﺮ ﺁﻣﺪ ﻋﻤﺮ ﺁﻣﺪ ﺑﺒﯿﻦ ﺳﺮﺯﯾﺮ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺍ
ﺳﺤﺮ ﺁﻣﺪ ﺳﺤﺮ ﺁﻣﺪ ﺑﻬﻞ ﺧﻮﺍﺏ ﺳﺒﺎﺗﯽ ﺭﺍ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻤﺲ – ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ – ﻏﺰﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۲۵۸۰
ﺑﮕﺮﯾﺰﺩ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺍﺯ ﻫﯿﺒﺖ ﺁﻥ ﺳﻠﻄﺎﻥ
ﭼﻮﻥ ﺩﯾﻮ ﮐﻪ ﺑﮕﺮﯾﺰﺩ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺧﻄﺎﺑﯽ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻤﺲ – ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ – ﻏﺰﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۲۱۷۵
ﮔﺮ ﺭﺍﻓﻀﯿﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﺩﺍﺩ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺩﻩ
ﻭﺭ ﺯ ﺁﻧﮏ ﺑﻮﺩ ﺳﻨﯽ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ ﻋﻤﺮ ﺑﺮﮔﻮ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ – ﺩﻓﺘﺮ ﭘﻨﺠﻢ – ﺑﺨﺶ ۱۵۳
ﻫﺮ ﮐﻪ ﻋﺪﻝ ﻋﻤﺮﺵ ﻧﻨﻤﻮﺩ ﺩﺳﺖ
ﭘﯿﺶ ﺍﻭ ﺣﺠﺎﺝ ﺧﻮﻧﯽ ﻋﺎﺩﻟﺴﺖ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ – ﺩﻓﺘﺮ ﭼﻬﺎﺭﻡ – ﺑﺨﺶ ۶
ﻋﻬﺪ ﻋﻤﺮ ﺁﻥ ﺍﻣﯿﺮ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ
ﺩﺍﺩ ﺩﺯﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻼﺩ ﻭ ﻋﻮﺍﻥ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ – ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻭﻝ – ﺑﺨﺶ ۳
ﺍﯼ ﻣﺮﺍ ﺗﻮ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻣﻦ ﭼﻮ ﻋﻤﺮ
ﺍﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺪﻣﺘﺖ ﺑﻨﺪﻡ ﮐﻤﺮ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻤﺲ – ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ – ﻏﺰﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۱۴۹۳
ﺑﺮ ﻣﺼﺤﻒ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻨﻬﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ
ﮐﺰ ﻟﻮﻟﻮﯼ ﺁﻥ ﺩﻟﺒﺮ ﻻﻻﯼ ﺩﻣﺸﻘﯿﻢ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻤﺲ – ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ – ﻏﺰﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۸۱۰
ﺭﺍﻓﻀﯽ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺩﺭ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﻓﺖ
ﻫﻢ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻫﻢ ﻋﻤﺮ ﺁﻣﯿﺨﺘﻨﺪ
ﺑﺮ ﯾﮑﯽ ﺗﺨﺘﻨﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﻡ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺷﺎﻩ
ﺑﻠﮏ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﮐﻤﺮ ﺁﻣﯿﺨﺘﻨﺪ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻤﺲ – ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ – ﻏﺰﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۱۱۷۲
ﮔﻔﺘﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﻨﮓ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﺑﻮﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻧﮓ ﺁﻭﺭﺩ
ﭼﻮﻥ ﺭﺍﻓﻀﯽ ﺟﻨﮓ ﺍﻓﮑﻨﺪ ﻫﺮ ﺩﻡ ﻋﻠﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﻤﺮ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﺩﯾﻮﺍﻥ ﺷﻤﺲ – ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ – ﻏﺰﻝ ﺷﻤﺎﺭﻩ ۱۶۲۱
ﺑﺮ ﺭﺍﻓﻀﯽ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯ ﺑﻨﯽ ﻗﺤﺎﻓﻪ ﻻﻓﻢ
ﺑﺮ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻏﻢ ﺑﻮﺗﺮﺍﺏ ﮔﻮﯾﻢ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ – ﺩﻓﺘﺮ ﺳﻮﻡ – ﺑﺨﺶ ۱۵۰
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﺎﻥ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﭼﻮ ﺧﺮ ﺑﺮ ﯾﺦ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﭼﻮﻥ ﻧﺸﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺟﻬﻮﺩ ﺍﻧﺠﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪ
ﮐﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺷﯿﻌﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ
ﮐﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺑﻂ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﮐﺮ
ﻣﻮﻟﻮﯼ – ﻣﺜﻨﻮﯼ ﻣﻌﻨﻮﯼ – ﺩﻓﺘﺮ ﺩﻭﻡ – ﺑﺨﺶ ۲۰
ﭘﺲ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﯽ ﻗﺎﯾﻢ ﺁﻥ ﻭﻟﯿﺴﺖ
ﺧﻮﺍﻩ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﻩ ﺍﺯ ﻋﻠﯿﺴﺖ
ﻣﻬﺪﯼ ﻭ ﻫﺎﺩﯼ ﻭﯾﺴﺖ ﺍﯼ ﺭﺍﻩ ﺟﻮ
ﻫﻢ ﻧﻬﺎﻥ ﻭ ﻫﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺭﻭ
کورکورانه مرو در کربلا *** تا نیفتی چون حسین اندر بلا
چون درآمد آن ضریر از در شتاب *** عایشه بگریخت بهر احتجاب
کرد اشارت عایشه با دستها *** او نبیند لیک من بینم ورا
چون قلم در دست غداری بود *** لاجرم منصور بر داری بود!!
تو منی و من تواَم ای مُحتشم *** تو علی بودی علی را چون کُشم
گفت امیرالمومنین با آن جــوان *** که بهنـــــگام نبــــــرد ای پهلـــــوان
چون خُـدو انداختی در روی من *** نفْــس جنبید و تَبـــه شد خوی من
نیـم بهر حق شد و نیمی هوی *** شـــرکت اندر کار حـــــق نبـــود روا
که رعیت دین شه دارند و بس *** این چنین فرمود سلطان عبس!!
پس امام حی قائم آن ولی است *** خواه از نسل عمر خواه از علی است